حتما دانلود کنید.
1- عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) صحنه تحولاتی جدید بود. در این دوره نوعی نشاط فقهی و علمی شکل گرفت و آزاداندیشی و گفتگوی عالمانه رشد و توسعه دوچندان پیدا کرد. این دوره سرآغاز مواجهه با اندیشه های یونانی نیز هست. مسلمانان با اندیشه های مختلف مواجه می شوند، اندیشه های مختلف را مطالبه میکنند، می شنوند و نقد می کنند. این دوره تا زمان امامان بعدی و تا عصر امام رضا(ع) نیز ادامه دارد. مأمون می نشیند، عالمانی با گرایشات مختلف به بحث می شتابند و امام رضا(ع) در این میدان به نیکویی حاضر میشود و عالمانه بحث میکند. پویایی عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که تا سال های بعد نیز ادامه یافت موجب رشد فکری مسلمانان و اخذ هر چه بیشتر اندیشه های دینی از معصومین شد به گونه ای که امروز حجم قابل توجهی از احادیث ما از جانب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است.
2- سالهای اصلاحات بود و منازع های فکری در کشور جریان داشت. اصلاح طلبان داعیه ای داشتند و اصولگرایان در مواجهه با این داعیه به نقد و مناظره عالمانه شتافتند و با منشی عالمانه الگوی جایگزین خود را به تصویر کشیدند. آیت الله مصباح یزدی در این دوره یکی از چهره های شاخص است. دکتر غلامحسین الهام در همین دوره چندین جلسه به مناظره تلویزیونی با اکبر اعلمی پرداخت. در این دوره با فکر، مواجهه فکری میشد. در پاسخ به اندیشه، اندیشه ای غنی تمام قد مطرح می شد. نقد صورت می پذیرفت و مبتنی بر دین و الگوی دینی مدل جایگزین ارائه می گشت.
3- آزاداندیشی را نباید به مثابه یک قیف وارونه نگریست. برخی برای شکل گیری آزاداندیشی در کشور و در دانشگاه ها مدام دنبال بخشنامه و... بوده و هستند. فارغ از اینکه شکل گیری واقعی آزاداندیشی در پرتو مسئله سازی و تضارب تفکرات جدی و به روز ممکن است. تا مسئله ای نباشد و تا آزادی برای طرح فکر وجود نداشته باشد، آزاداندیشی با فشار از بالا شکل نخواهد گرفت. مسائل نیز وقتی شکل می گیرد که مثل دوره اصلاحات تفکر و اندیشه را به رسمیت بشناسیم و برای برخورد و مواجهه با اندیشه پاسخ غنی اندیشه ای داشته باشیم نه این که اندیشه ی مخالف را سانسور و حذف و تکفیر کنیم. آزاداندیشی در کشور و دانشگاهها این طور که برخی مسئولین گمان می کنند، هرگز شکل نخواهد گرفت. آزاداندیشی نیازمند مقدماتی است و آن مقدمه ارج نهادن به تفکر مخالف است! شهید مطهری نماد چنین تفکری بود. او می فرمود:«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلام جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن هم علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها.» (کتاب پیرامون انقلاب اسلامی) تا اهمیت آزادی فکری و تا اهمیت مسئله سازی و جایگاه آن را متوجه نشویم این مطالبه رهبری همچنان مثل بسیاری از مطالبات دیگر بر روی زمین خواهد ماند. می گویند کرسی برگزار کن. با چه موضوعی؟ این موضوع چه ربطی به دغدغه ها و مسائل کنونی دانشجویان دارد؟ آیا مسئله ای ساخته ایم و به افکار کنونی آزادی داده ایم که بعد بتوانیم درخصوصشان بیاییم کرسی برگزار کنیم؟ وقتی مسئله سازی رخ نمی دهد موضوع کرسی ها هم تاریخ مصرف گذشته و تکراری می شود. مسائل امروز و معضلات و نقاط انحراف امروز کجاست؟ اینها باید محور کرسی باشد نه مسائل صد سال پیش!
4- امروز فضای کشور به شدت سیاست زده است. هیچ کس حرف رو به جلو و اندیشه جایگزین ندارد. هیچ کس حرف گفتمانی قوی مطرح نمی کند. همه مدام به دولت یا گروه مقابل خود ناسزا میگویند. هیچ یک اندیشه خود را تبیین نمی کنند. این فضای سیاست زده ما را نگران می کند که مبادا نسل جوان امروز ما به جای آنکه نسلی صاحب استدلال و اندیشه و تفکر باشد، به نسلی سیاسی کار و سطحی نگر تبدیل شود. این نگرانی را رهبر انقلاب در دیدارشان با دانشجویان بیان کردند. ایشان فرمودند:«معرفت هاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهاى سیاسى و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایتهاى گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست.» فضای کنونی کشور از این حیث به کلی باید عوض شود. باید فضای اندیشه و تفکر رونق گیرد و سیاسی کاران بدانند جایی در این عرصه نخواهند داشت. جنبش دانشجویی باید نگران آینده خود باشد و مدام از خود بپرسد آیا من هم در آینده مثل این سیاسی کاران خواهم شد که هیچ حرف روبه جلو و فکر جدیدی برای کشور و جهان ندارند و مدام دعواهای کودکانه خود را برای کسب قدرت و تخریب رقیب پی میگیرند؟ جنبش دانشجویی و همه صاحب نظران عرصه سیاسی کشور می بایست به گفتمان، اندیشه و تفکر رجعت کنند. باید کسانی صاحب تریبون و بیان باشند که بیشترین سطح مطالعه و دانش را دارند.
5- آزاداندیشی جزو مطالبات مقام معظم رهبری بوده و هست اما اعتقادی به آن نیست. روسای دانشگاه می ترسند به آزاداندیشی میدان بدهند چون میترسند دانشگاهِ آرامشان به هم بریزد. برخی مسئولین سازمان بسیج دانشجویی می ترسند به آزاداندیشی میدان بدهند چون نگران ایجاد دودستگی در مجموعه تحت الامرشان هستند. با توجیهاتی نظیر عدم ورود مسئولین بسیج به سیاست با همین استدلال در برخی مقاطع آنها از اظهارنظر سیاسی منع می شوند. برخی عالمان از آزاداندیشی می ترسند چون افکاری غیر از افکار خودشان را کفر می پندارند. امروز باید دانست فکر دستوری و تحمیلی و تقلیدی به استحمار می انجامد نه به رشد و تعالی و بالندگی. آن دانشجویی صاحب فکر است که از پیچ و تاب اندیشه های مختلف و مباحثه های گوناگون گذشته باشد. آن گیاهی استوار است که طعم طوفان و باد را چشیده باشد.
6- برخوردی که با مقوله انحراف در این دولت شد یک برخورد سیاسی- امنیتی بود. زاویه نگاه دولت در مدیریت فرهنگی جهانی اشتباه است؟ دوستان، مدل جایگزین ارائه کنند. به بحث و مناظره بپردازند، سلسله جلسات سخنرانی بگذارند، کتاب بنویسند، به دولت راهکار بدهند. اینکه بنشینیم و فقط فحش بدهیم اسمش عدالتخواهی و انقلابیگری نیست. این خیلی زشت است که سوالاتی طرح شود و کسانی که ادعای نقد دولت را دارند از پاسخ به آن ناتوان باشند. در نشریه اصولگرا ما مشخصا از برخی دوستان پاسخ خواستیم اما پاسخی داده نشد. در نوشتارهای گذشته عباراتی به نقل از حجت الاسلام و المسلمین رهدار ذکر شد که نقل مجدد آن در اینجا خالی از لطف نیست. ایشان در مصاحبه ای میگوید:«اصلاً گیرم که آقای مشایی، انسان منحرفی بود؛ اصلاً باشد همان انسان منحرفی که اینها دارند، میگویند؛ این یک مسئله است و مسئله برخورد حوزه با این جریان یک مسئله دیگر است. به نظرم برخورد جریان اصولگرا و جریان اصولگرای حوزه با این جریان، یک برخورد غلط بود. برخورد حوزه با این جریان، نشان از آن هاضمه تنگ فرهنگی حوزه داشت. حوزه اسلوب امام صادقی(ع) دارد که طبق آن ملحد میآمد و مقابلش مینشست و امام صادق(ع) او را به مجلس خودش میپذیرفت. با او بحث میکرد و جهتش میداد و هدایتش میکرد و در او تصرف میکرد؛ این اسلوب را حوزه انتخاب نکرد. ما مدعی انقلاب هستیم و این مهم است ما خودمان را فرزند انقلاب و محصول آن میدانیم. گیرم که این بابا آدم منحرفی است و رفته در نقطه ثقل ساحت اجرای کشور همه کشیدیم خودمان را کنار که ما با ایشان زیر یک سقف نمیرویم. جریان انحرافی هم که همین را میخواست. همین را میخواست که ما در نقطه ثقل نرویم و در حاشیه باشیم. کسی که داعیه انقلاب دارد این طور عمل نمیکند.»
وی می افزاید:«این همه این طرف در جبهه اصولگرایی و در حوزه سرمایهگذاری کردیم، این همه حرف زده شد و حتی کار به اینجا رسید که به ایشان نسبت سحر و جادو بدهیم. آن هم چه زمانی؟ زمانی که کنار گوش ما جریان بیداری اسلامی آن طرف دارد صورت میگیرد؛ دهانه آن جریان باز شده و بیش از هر جای دیگر ما مظروف برای آن ظرف داشتیم. درست در آن شرایط انگار ما به دست خودمان به دنیا داریم میگوییم به کل جهان اسلامی انقلابی میگوییم، چرا منتظر ما هستید؟ ما خودمان مملکتمان را داریم با سحر و جادو داریم مدیریت میکنیم واقعاً این کار باید میکردیم؟»
7- دکتر الهام معتقد است با اندیشه باید اندیشه ای برخورد کرد. او معتقد است از رهگذر تفکر و گفتگوی عالمانه است که رشد و تعالی حاصل میشود. می بایست فضایی دیگر در کشور شکل بگیرد و از پارادایم سطحی و سخیف کنونی به دنیایی عمیق تر و بنیادی تر نیل کنیم. دکتر الهام معتقد به این تحول گفتمانی است. او در جلسات داخلی ضمن نقد مشایی، شیوه برخورد منتقدان مشایی را نیز به نقد می نشیند و معتقد است فضای کنونی کشور همان جدال سیاست زده چپ و راست را به ذهن متبادر می کند. او معتقد است باید حق را گفت. این در حالی است که بسیاری از دوستان در مقابل جریان رسانه ای ضد دولت منفعل شدند و نتوانستند موضع متفاوت خود را با جرات و جسارت بیان کنند.
8- مسئله علوم انسانی در کشور نیازمند شکلگیری همین پارادایم تفکری در کشور است. اینکه عالمان حوزه گوشه ای بنشینند فلسفه مضاف بنویسند و گروهی دیگر در دانشگاه آنچه خود می خواهند تدریس کنند قطعا راه به جایی نخواهد برد. سال هاست از نامه نخبگان به رهبری و دستور برگزاری کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی می گذارد اما هیچگاه تا کنون این تضارب فکری آن گونه که باید مسئله جوانان انقلابی نبوده است. این البته جای تأسف دارد. روح حاکم بر فضای کنونی کشور باید عوض شود. باید پارادایمی دیگر حاکم شود.
9- دولت بعدی باید دولتی باشد که برای دفاع از ساحت مظلوم اندیشه و تفکر قیام کند و فرهیختگی را جایگزین سطحی اندیشی و سیاست بازی نماید. دکتر الهام به این تحول اعتقاد راسخ دارد.
پی نوشت: چون متاسفانه جریانات مختلف کنونی، گفتمانی سخن نمی گویند و در بهترین حالت همان حرف های این خوب است و به خدا خوب است و این یکی بد است و... را تکرار می کنند گفتیم ما حداقل کمی گفتمانی سخن بگوییم!
کابوسی شده است برای خودش! این روزها مدام دوستانِ مختلف هم از تهران و هم از شهرستان ها پیامکی، تلفنی، ایمیلی، کامنتی و... می پرسند چه باید کرد؟ از جلیلی می پرسند، از لنکرانی می پرسند و از الهام. واقعیت این است که بدنه سوم تیر هنوز جمع بندی کامل از صحنه انتخابات ندارد. آنان که لنکرانی را پذیرفته اند نیز هنوز نیم نگاهی به آمدن جلیلی دارند. در عین حال ترسیم و تشریح آنچه رخ داده و وضعیت کنونی به جهت معذوریت هایی که در بیان مسائل وجود دارد در این مقطع واقعاً دشوار است. این بدین معنی است که برای رفع این حیرت کمی می بایست صبر کرد و دوستان باید بیشتر صبور باشند! اما چند نکته که طرحش خالی از لطف نیست:
1-اختلاف نظری اگر در مقطع کنونی هست نباید موجب چند دستگی و دلخوری میان بدنه سوم تیر شود. امروز ما در انتخاب یکی از سه گزینه ی انقلابیِ خود اختلاف نظر داریم. بر سر اینکه کدامیک اصلح اند اختلاف نظر داریم. این اختلاف نظر را می بایست با فضای استدلالی علاج کرد. نباید مبتنی بر احساس تصمیم گرفت. صرفِ خوب بودن یک فرد یا صرفِ متدین بودن او دلیل بر اصلح بودن او برای ریاست جمهوری نیست. باید همه جوانب را بررسی کرد و در نهایت با عقلانیت انقلابی به تصمیم رسید. باید دید او چه ظرفیت هایی را برای اداره کشور می تواند فعال کند و از چه ظرفیت هایی برخوردار است. اگر همه به نوبه خود تعلقات احساسی را کنار بگذارند رسیدن به جمع بندی آسان تر خواهد بود.
2-هر سه کاندیدای مطرح، واقعا افرادی ساده زیست و انقلابی هستند. هر سه متواضع و خاکی هستند. عکس های آقای جلیلی سوار بر پراید یا در نماز جمعه را همه دوستان دیده اند. خانه آقای الهام و فهرست اموالی که ایشان در زمان ورودشان به دولت اعلام کردند و نیز شخصیتشان گواه همین سادگی و بی آلایشی است. دکتر لنکرانی هم شخصیتی خاکی و متواضع دارند. از این حیث هر سه بزرگوار قابل ارجند. هر سه بزرگوار هم شخصیت هایی قدرت گریز دارند. هیچ یک از این بزرگواران قدرت طلب نیستند. آقای لنکرانی هم به شدت از کاندیداتوری پرهیز داشتند و با اصرار جبهه پایداری و دوستان دیگر پذیرفتند.
3-در خصوص آقای جلیلی و مواضع و سیاست هایشان در بسیاری از حوزه ها به جهت عدم ورود ایشان به این حوزه ها ابهام وجود دارد. مشخص نیست ایشان در صورت حضور از چه افرادی استفاده خواهند کرد و سیاست داخلی و سیاست های اقتصادی شان چگونه رقم خواهد خورد. ذهنیت مثبت ابتدایی که نسبت به ایشان وجود دارد برای قضاوت درباره ایشان کافی نیست. مذاکره کردن از جایگاه نظام نمی تواند برآورد کاملی از یک شخصیت ارائه کند. ضمن این که ایشان یک روز هم کار اجرایی جدی در کشور نداشته اند. نه در هیئت دولت بوده اند؛ نه در استانداری؛ نه شهرداری و نه... . با این همه به میدان آمدن ایشان و طرح مواضعشان می تواند قضاوت ها را دقیقتر و کامل تر کند. ایشان شخصیت انقلابی و ارزشمند هستند.
4-کنار هم قرار دادن عکس آقای جلیلی و آقای لنکرانی و مطرح کردن مداوم این دو اسم در کنار هم طی ماه های اخیر در آغاز اگر چه این گونه به نظر می رسید که وجهه آقای لنکرانی را با اتکاء به ذهنیت مثبت موجود از آقای جلیلی تقویت خواهد کرد اما این عمل در بلندمدت موجب شد نگاه ها به آقای لنکرانی به عنوان یک کاندیدای درجه دومی شکل بگیرد و همه بگویند گزینه ما جلیلی است اگر جلیلی نیامد چون دیگر چاره ای نیست لنکرانی! در واقع هیچ گاه از لنکرانی به عنوان یک گزینه تمام عیار و اصلح دفاع نشد. یک دلیل عدم دلگرمی حامیان آقای لنکرانی همین مسئله است. البته آمدن و نیامدن های آقای جلیلی که بیش از حد طولانی شده است نیز مزید بر علت و غیر قابل پذیرش است.
5-به نظر
می رسد جبهه پایداری برای رسیدن به بلوغ کامل گفتمانی و عملکردی نیازمند
زمان بیشتری است. عملکرد جبهه پایداری در مجلس شورای اسلامی اگر رایحه خوش
خدمت را به مشام ها رسانده است و اگر این جبهه موفق شده گفتمانی کامل تر از
گفتمان کنونی را ارائه و تدوین کند و در زمینه های مختلف مدل ارائه کند
میتوان حرکت این جبهه به سمت انتخابات ریاست جمهوری را پذیرفت اما اگر در
همین گام های نخست دچار ضعف باشد، ورود آن به فضای ریاستج مهوری ممکن است
انگیزه خدمت را به ذهن متبادر نکند. ما باید به دنبال خدمت باشیم نه تصرف همه موقعیت ها و مسئولیت ها.
6-من به نوبه خودم به همراه دوستان دیگری که اغلب وجهه فکری دارند، دکتر الهام را اصلح می دانیم و در خصوص دو بزرگوار دیگر چنین برآوردی نداریم. این قضاوت ما نافی احترام ما به این بزرگواران و ارج نهادن به شخصیت آن ها نیست. رئیس جمهور باید کسی باشد که بتواند در موقعیتی مثل دانشگاه کلمبیا با شجاعت تمام صحنه را مدیریت کند. باید بتواند با رسانه های مختلف آمریکایی به بحث و محاجه بنشیند. رئیسجمهور آینده باید ادبیات مردمی و بیان گفتمانی داشته باشد. اینکه کسانی صرفا مدام خود را در نسبت با دیگران بخواهند تعریف کنند، پذیرفته نیست. دیروز مشایی، امروز قالیباف، فردا کس دیگر. نمی شود صرفا مدام خودمان را در نسبت با دیگران تعریف کنیم و هیچ حرف جدیدی برای کشور نداشته باشیم. رئیس جمهور آینده باید چهره ای گفتمانی باشد و حرف اثباتی داشته باشد. سوم تیر با ادبیات سیاسی سوم تیر نشد. احمدی نژاد می گفت جوانان ما دین گریز نیستند، ریاگریزند، همه به یکباره از تمام وجود تحسین می کردند. عمیق ترین حرفها زده می شد. اگر فقر گفتمانی داشته باشیم و صلابت و شجاعت سوم تیری نداشته باشیم، صحنه را واگذار خواهیم کرد. رئیس جمهور آینده باید بتواند وضعیت پر فراز و نشیب کشور را مدیریت کند. در شرایط کنونی اداره کشور ساده نیست. پرداخت یارانه ها به مردم و تداوم طرح تحول اقتصادی و طرح هایی نظیر تحول در نظام بانکداری ساده نیست. معتقدیم در چنین شرایطی باید کسی به میدان بیاید که بتواند همه ظرفیت های انقلابی را حول محور اصول تجمیع کند. هم در داخل دولت و هم در خارج آن ظرفیت هایی هست. باید ظرفیتهای مثبت حفظ شود و آسیب ها رفع شود. اگر آقای نیکزاد عملکرد موفقی داشته می تواند همچنان در دولت آینده حضور داشته باشد. شخص احمدی نژاد به جهت اشرافی که بر مسائل کشور و طرح تحول اقتصادی دارد می تواند کمک کار دولت آتی باشد. این تأکید دوباره لازم است که رئیس جمهور آینده می بایست ظرفیتها را حول محور اصول به کار گیرد و آسیبها و نقاط ضعف قبلی را رفع کند. رئیس جمهور در میان سایر جریان ها نظیر جبهه پایداری نیز اگر ظرفیت کارآمدی دید باید از آن بهره بگیرد. معتقدیم دکتر الهام توان بهره گیری حداکثری از ظرفیت های موجود و رفع نواقص کنونی را داراست. ضمن اینکه ایشان امتیازاتی دارد و فضاهای جدیدی را در کشور میتواند باز کند که اینها در مطالبی جداگانه مفصلا مورد بحث قرار خواهد گرفت. هر یک از دوستان اگر در برآوردی منطقی نقاط مثبت کاندیدای خود را اعلام کنند جمع بندی برای بدنه انقلابی آسان تر خواهد شد. ما معتقدیم ریاست جمهوری مدیری تحولی و شجاع می خواهد. کسی که با مسائل کشور آشنایی داشته باشد و از جسارت تحول نیز برخوردار باشد. از این زاویه نگاه مدیریت کشور با مدیریت یک وزارتخانه آرام و کم حاشیه متفاوت است.
6-تلقی ما این است که گذشت زمان خود به خود قضاوت ها و جمعبندی ها را به قضاوت ما نزدیک خواهد کرد. مسئله آنقدر واضح است که نیازی به بحث های طولانی نباشد. اگر هر یک از دوستان کمی فارغ از تعلقات و احساسات در صلاحیت ها و توانمندی ها و ظرفیت های کاندیداها دقت کند به جمع بندی خواهد رسید. از نظر ما با شناختی که فعلا در خصوص این سه بزرگوار وجود دارد، آقای الهام اصلح است، بعد از ایشان آقای جلیلی و در صورت نیامدن هیچ یک از دو نفر باید به آقای لنکرانی رأی داد.
7-در خصوص آقای ابوترابی که ظاهرا آقای پناهیان نگاه مثبتی به ایشان دارند، باید گفت فارغ از مسائل سیاسی تجربه حضور شخصیتی مثل خاتمی با تیم آلیاژی اقتصادی نشان داد نمی تواند با مدل ریش سفیدی قوه اجراییه کشور را اداره کرد. در دوره خاتمی طرح ساماندهی اقتصادی به همین دلیل زمین خورد. رئیس جمهور باید متقی و اخلاقی باشد اما صرفا اخلاقی بودن کافی نیست. ضمن اینکه آقای ابوترابی در خصوص مسائلی نظیر فتنه و افشای نامه محرمانه رهبر انقلاب به رئیس جمهور در خصوص عزل مشایی می بایست پاسخگو باشند و بگویند این عملکرد ایشان چقدر اخلاقی است! شخصیت ایشان حفظ ویژگی های مثبت دولت و رفع نواقص آن را اساساً به ذهن متبادر نمی کند. در شرایط کنونی کسی باید رئیس جمهور شود که بتواند کشور را اداره کند. و الا می توانیم بگوییم آقای قرائتی هم بیاید رئیس جمهور شود!
8-از نگاه ما با لطف خدای متعال دکتر الهام امکان رقابت با هاشمی را نیز خواهد داشت. در شرایطی که احتمال حضور هاشمی در صحنه انتخابات جدی است، حضور دکتر الهام پرچم سوم تیر را در دست سوم تیری ها حفظ خواهد کرد.دیرگاهی است به این وضعیت عادت کردهام. وقتی احمدی نژاد یا مشایی را نقد میکنم گروهی ناسزا می گویند، وقتی از نقد جبهه پایداری می نویسم گروهی دیگر متهمم می کنند و به همین ترتیب وقتی از ضرورت مراعات انصاف درخصوص کسی می نویسم جمعی دیگر احساس وظیفه می کنند که به جای نقد ماقال، منقال را مورد ملاطفت قرار دهند.
جماعت در همان دوقطبی میرحسین و احمدی نژاد مانده اند. گمان می کنند همواره باید از یک طرف مطلق دفاع کرد و طرف دیگر را مطلق تکفیر و لجنمال کرد. فکر میکنند همیشه یکی سیاهِ سیاه است و یکی سفیدِ سفید. فکر می کنند اگر نقدی به احمدی نژاد یا مشایی دارم دعوایم دعوای شخصی است و کس دیگری را می خواهم اثبات کنم و نیز فکر می کنند اگر میگویم جبهه پایداری قابل نقد است موضعی سیاسی را پیش فرض گرفته ام و می خواهم کس دیگری از این میانه اثبات شود. این وضعیت سیاست زده امروز ماست. ما می خواهیم این وضعیت را با جسارت تمام به هم بزنیم.
حقیر به شخصه از این فضای سیاست زده خسته شده ام. بالواقع اگر کسی روزی این را برایم اثبات کند که تو هیچ وظیفه ای در عرصه سیاسی نداری قطعا سجده شکر به جا می آورم و تمام وقت به حوزه های مورد علاقه مطالعاتی ام نظیر فلسفه علم و حکمت و اقتصاد و علوم انسانی و فقه و... میرسم. ما سیاسی کار نیستیم و هیچگاه اظهارنظرهای سیاسیمان نیز برای کسب منفعتی یا سهمی نبوده است. آنگاه که احساس وظیفه کردیم همان چیزی که واقعاً قبول داشتیم و برایش بین خودمان و خدا حجت و استدلال داشتیم نوشتیم، پایش ایستادیم و از آن دفاع کردیم و هزینه اش را هم دادیم.
در برخی موضوعات ما از زاویه نگاه معرفت شناختی(!) یعنی در همان گام اول با برخی دوستان اختلاف نظر داریم. ما معتقدیم اخبار شبه امنیتی قابل استناد و اتکاء نیست. این اخبار نه بصیرت می آورد و نه حجت به دست می دهد. معتقدیم برخی دوستان با نگرش جنگ روانی در فضای سیاسی کشور مشغول جعل خبر بوده و هستند. ما تفکر امنیتی و نگاه تهدید محور در خصوص مسائل کشور و مسائل سیاسی را از اساس و بنیان قبول نداریم. از نگاه ما اخبار شبه امنیتی دروغ است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود و حجت ها و بیّنه های دیگری از راه برسد. ما معتقدیم رهبر انقلاب نیز از ما خواسته اند آنچه هست را بگوییم و اتکاءمان به اخبار آشکار باشد. از این زاویه نگاه ما نسبت به رسانه هایی چون سایت خبری مشرق بی اعتمادیم و اخبار پشت پرده این دوستان و دوستان نزدیک به این دوستان را قابل استناد نمی دانیم چه این اخبار درباره اصلاح طلبان باشد، چه احمدی نژاد چه جبهه پایداری چه هر گروه و جریان دیگر. اساساً رسانه هایی مثل نسیم و فارس و... و چهره هایی چون زاکانی و عباس توانگر و سراج و... در انتخابات مجلس نشان دادند چقدر اخلاق مدارند و واقعا چقدر اصولگرا هستند و ما خوشحالیم که در این انتخابات برای دوستانمان در جبهه پایداری چهره واقعی این افراد روشن شد.
در مورد احمدی نژاد وقتی مقام معظم رهبری قم رفتند و در جمع اعضای جامعه مدرسین سخن گفتند، در میان انتقاداتی که وجود داشت جملاتی کلیدی بر زبان آوردند که این جملات در واقع همان مبنای ماست. ایشان فرمودند:«مراقب باشند که یک جهت گیری عامی برای زمین زدن دولتی که حالا نسبت به شعارهای انقلاب وفادار است، نسبت به رهبری اظهار اطاعت می کند و چه و چه، ایجاد نشود، به آن حرکت کمک نشود. عرض ما این است. یک جوری نصیحت کنید که آن کسانی که قصد ریشه کنی دارند، نتوانند استفاده کنند ولی خوب نصیحت کنید، پیغام بدهید، کاغذ بنویسید، اگر یک جایی واقعا دیدید ضرورت دارد، اعلام هم بشود. اعلام عمومی در مواقع ضروری ایرادی ندارد، اما باید مراقبت بشود، این جور نیست که حالا انسان هر اعتراضی دارد مصلحت باشد که این را علنی و عمومی کند.»
ما معتقدیم برخی برخوردها با دولت صحیح نبود. کینه توزانه و غیرمنصفانه بود یا حداقل اینکه روش برخورد روش صحیحی نبود. معتقدیم حتی برخی اخبار در خصوص آقای مشایی کذب بود و این اخبار جعلی امروز به عنوان سند مظلومیت در دست آقای مشایی است و او می تواند همین اخبار را برای اثبات خود فهرست کند. ما معتقدیم برخوردهای غلط با خاتمی بود که دوم خرداد را به وجود آورد. ما معتقدیم مخالفت با یک فرد حجتی برای استفاده از هر ابزاری برای لجنمال کردن و کنار زدن او فراهم نمی آورد. ما معتقد به عقلانیتیم. معتقد به بحث عالمانه و عاقلانه ایم.
عباراتی از آقای رهدار دیدم این عبارات مورد توجه ماست:«اصلاً گیرم که آقای مشایی، انسان منحرفی بود؛ اصلاً باشد همان انسان منحرفی که اینها دارند، میگویند؛ این یک مسئله است و مسئله برخورد حوزه با این جریان یک مسئله دیگر است. به نظرم برخورد جریان اصولگرا و جریان اصولگرای حوزه با این جریان، یک برخورد غلط بود. برخورد حوزه با این جریان، نشان از آن هاضمه تنگ فرهنگی حوزه داشت. حوزه اسلوب امام صادقی(ع) دارد که طبق آن ملحد میآمد و مقابلش مینشست و امام صادق(ع) او را به مجلس خودش میپذیرفت. با او بحث میکرد و جهتش میداد و هدایتش میکرد و در او تصرف میکرد؛ این اسلوب را حوزه انتخاب نکرد. ما مدعی انقلاب هستیم و این مهم است ما خودمان را فرزند انقلاب و محصول آن میدانیم. گیرم که این بابا آدم منحرفی است و رفته در نقطه ثقل ساحت اجرای کشور همه کشیدیم خودمان را کنار که ما با ایشان زیر یک سقف نمیرویم. جریان انحرافی هم که همین را میخواست. همین را میخواست که ما در نقطه ثقل نرویم و در حاشیه باشیم. کسی که داعیه انقلاب دارد این طور عمل نمیکند.» حقیر همان زمان هم از جریان انحراف و انحراف در نقد جریان انحرافی سخن گفتم.
حجت الاسلام و المسلمین رهدار همچنین می گوید:«این همه این طرف در جبهه اصولگرایی و در حوزه سرمایهگذاری کردیم، این همه حرف زده شد و حتی کار به اینجا رسید که به ایشان نسبت سحر و جادو بدهیم. آن هم چه زمانی؟ زمانی که کنار گوش ما جریان بیداری اسلامی آن طرف دارد صورت میگیرد؛ دهانه آن جریان باز شده و بیش از هر جای دیگر ما مظروف برای آن ظرف داشتیم. درست در آن شرایط انگار ما به دست خودمان به دنیا داریم میگوییم به کل جهان اسلامی انقلابی میگوییم، چرا منتظر ما هستید؟ ما خودمان مملکتمان را داریم با سحر و جادو داریم مدیریت میکنیم واقعاً این کار باید میکردیم؟»
ما معتقدیم با احمدی نژاد می شد به گونه ای دیگر نیز برخورد کرد، مسائل را مدیریت کرد و از آسیب ها کاست. البته همان طور که آقای نبویان هم در مصاحبه اخیرشان فرمودند مقصود آیت الله مصباح یزدی از به کار بردن واژه فراماسونری درخصوص این دولت این نبود که مثلا مشایی یا احمدی نژاد وابستگی تشکیلاتی به دستگاه فراماسونری دارند و فراماسونر هستند. بلکه مقصود نقد فکری بود بدین معنا که مبادا به سمت همان شعارهای برادری و برابری و... که به اصطلاح شعارهای انسان دوستانه جریان فراماسونری است برویم و از التزام و اعتقاد راسخ به دین فاصله بگیریم و کم کم به فضایی نزدیک شویم که با اباحه گری تنه به تنه جریان اصلاحات بزند. بنده به شخصه معتقدم این نگرانی، نگرانی صحیحی بوده و هست اما متأسفانه آنچه رقم خورد طرح استدلالی این نگرانی در فضای رسانه ای نبود بلکه عملا با فرمایشات آیت الله مصباح نیز رسانه ای برخورد شد و همین بیان آیت الله مصباح دلیلی بر هجمه های غیراخلاقی به دولت و مشایی شد. ما با این برخوردها مخالفیم. این برخوردها برای خاتمی در دوم خرداد یار جمع کرد و امروز برای مشایی حامی جمع کرده است. ما قائل به نقد و بحث عالمانه و البته صریح با حفظ حرمت ها هستیم. معتقدیم با آزاداندیشی سیاسی بسیاری از مشکلات حل می شود و نیازی نیست کسی که به او نقد داریم را در همان گام نخست ملحد و کافر کنیم. با تفکرات و مشی و منش امثال پیام فضلی نژاد یا همان منش کیهانی هم نسبتی نداریم.
ما برخورد مقابل برخی حامیان مشایی و حامیان دولت در مواجهه با شخصیتی مثل علامه مصباح یزدی و حاج منصور ارضی را قبول نداریم. دفاع غیرمنطقی برخی حامیان مشایی از عناوینی نظیر مکتب ایرانی که رهبر انقلاب صریحاً درخصوص آن اظهارنظر کردند را قبول نداریم. ما با تعصب بی جا مخالفیم. معتقدیم هرکس بگوید احمدی نژاد بدون نقص و عیب است و هیچ نقطه ضعف و اشکالی نداشته است، خلاف عقلانیت سخن گفته است. البته خرسندیم از اینکه بعد از فرمایشات اخیر رهبر انقلاب در این خصوص که رئیس جمهور بعدی باید امتیازات این دولت را داشته باشد و نقاط ضعف آن را نداشته باشد حتی شبکه ایران نیز در کنار نقاط قوت رئیس جمهور و دولت برخی نقاط ضعف را نیز فهرست کرد. ما به این می گوییم حرکت به سمت عقلانیت. ما معتقدیم بیان راهبردی رهبر انقلاب مسیر را به سمت عقلانیت هموار کرد و به آن نگاهی که ما داشتیم فرصت و مجال عرض اندام داد.
شخص رهبرانقلاب درخصوص مکتب ایرانی و دوستی با مردم اسرائیل و... اظهارنظر کردند. در چنین شرایطی دفاع کورکورانه و متعصبانه از حرف غلط و تئوریزه کردن آن پذیرفته نیست. در مقابل نیز البته ایشان تبدیل کردن مردم اسرائیل به مسئله اصلی کشور را مورد نقد قرار دادند و این نشان داد خیلی از افراد از جمله صداوسیما در آن ماجرا اشتباه عمل کردند.
ما معتقدیم باید نقاط قوت و ضعف دولت و احمدی نژاد را شناخت. معتقدیم مرجع اخذ ایدئولوژی و مسیر راه باید رهبرانقلاب باشد. معتقدیم ما نباید در احمدی نژاد متوقف شویم و در عین حال معتقدیم برای بالا رفتن از پله نبردبان نیازی نیست حتما پله قبل را بشکنیم. تدبیر رهبری در خصوص مواجهه با این دولت و شخص احمدی نژاد نیز همین بوده و هست. ما معتقدیم بنی صدر تراشی برای انقلاب خیانت به نظام و انقلاب است. در عین این که ممکن است انتقاداتی به احمدی نژاد داشته باشیم که قطعا هم داریم. اما اینکه به هر ظرفیتی در دولت یک برچسب ارتداد و انحراف و... بزنیم یک منش غلط و غیرعقلانی است. ما معتقدیم باید روند برخورد با دولت ها تغییر کند. معتقدیم رئیس جمهور آینده باید کسی باشد که بتواند از همه ظرفیت های انقلابی با حفظ اصول و مسیر راهی که رهبرانقلاب نشان می دهند استفاده کند.
درخصوص جبهه پایداری نیز ما قائل به همین قضاوت منصفانه ایم. ما نباید از گروهی دفاع مطلق کنیم که مطلق نیست. برخی دوستان این جبهه نیز قبول دارند بین وضعیت کنونی جبهه پایداری و وضعیت آرمانی آن فاصله است. جبهه پایداری هم واجد نقص هایی است که مهمترین آن فاصله گرفتن از اهداف و افق گفتمانی و محدود شدن در دعواهای سیاسی و بسنده کردن به بحث ولایتمداری است. به شخصه در شرایط کنونی تضعیف جبهه پایداری را خلاف عقلانیت می دانم. اما به نوبه خودم انتقاداتی دارم که به صورت داخلی گفته ام و البته این گفتن ها هم سودی نبخشیده. در مقاله قبلی در همین حد نوشتم که جبهه پایداری یک جریان آرمانی ایده آل نیست. این بدین معنی که حقیر مخالف جبهه پایداری هستم یا بسیاری از بزرگواران مخلص این جریان را قبول ندارم نیست. حقیر برخوردهایی که بعضا در این چند وقت با آقای لنکرانی از سوی جریان های مختلف شده است را نیز خلاف اخلاق و تقوا می دانم. ایشان یک شخصیت انقلابی، دلسوز، باتقوا و پاک است. برخوردهای سخیف امثال سایت فردا و... با ایشان هم بیش از همه بانیانِ بی منطق این سایت را در نظر مخاطبانشان رسوا خواهد کرد. برخوردهای برخی حامیان دولت با چهره هایی چون سعید جلیلی و لنکرانی را نیز به هیچ وجه نمی پذیریم. این که برای دفاع از کسی یا گروهی افراد دیگر را به هر بهانه تخریب و لجنمال کنیم، خلاف تقوا و عدالت است.
در خصوص مسائل مختلف به نظر می رسد حقیر و عزیزانی مثل استاد طاهرزاده، دکتر الهام، حجت الاسلام و المسلمین رهدار، وحید یامین پور، حاج آقای جعفری، برخی دوستان فرهنگستان علوم اسلامی و دوستانی نظیر آقای درویش، ذاکری، یلماز و... دارای نقطه نظرات نزدیکی هستیم. اگر چه ممکن است در مواردی اختلاف نظرهایی نیز باشد. این فهرست البته قطعا گسترده تر از این هاست.
در طول این سالها حقیر بیشترین قرابت تحلیلی را در موضوعات مختلف و پیشامدهای مختلف با دکتر الهام داشتم. فکر می کنم نگاه ایشان در خصوص مسائل مختلف عقلایی تر بود. معتقدم در شرایطی که آقای سعید جلیلی هم نیامدنشان قطعی شده است دکتر الهام می توانند ظرفیت ها را تجمیع کنند. الهام چند ویژگی دارد که قابل ارج است. آن معیاری که رهبرانقلاب در خصوص واجد بودن امتیازات احمدی نژاد بیان فرمودند را دکتر الهام به تمام معنا دارد. او یک سوم تیری تمام عیار است که از اول نیز همراه و همگام این جریان بوده است. الهام یک چهره گفتمانی است و ادبیاتش نیز ادبیاتی گفتمانی و نه صرفا سیاسی است.
ویژگی دیگر الهام جسارت و شهامت اوست که این ویژگی او را ممتاز می کند. او جسارت تحول دارد. اگر به جمع بندی برسد که کاری باید انجام شود، یعنی مثلاً جریانات انقلابی به او بگویند جایی نقصی هست و باید برطرف شود، او نیز مثل احمدی نژاد آمادگی تحولات انقلابی و هزینه دادن برای این تحولات را دارد. جسور و شجاع است. حضور در دولت و قوه قضائیه و شورای نگهبان را تجربه کرده است. حقوقدان و یک چهره علوم انسانی است. ضعف ها و کاستی های دولت را می شناسد و به نقدهایی که تا کنون به دولت وارد بوده مثل بحث ایرانیت و اسلامیت واقف است. مثل احمدی نژاد ساده زیست است. منزل ایشان سمت میدان آزادی و برخی ایام هم محل روضه و عزاداری است. انسانی پاک و مخلص و باتقواست. کوچک ترین شائبه ای مبنی بر تفکرات انحرافی و انحرافاتی که در خصوص مشایی مطرح است در ایشان وجود ندارد. ایشان حتی در مقابل برخی هجمه ها به آیت الله مصباح و حاج منصور ارضی نیز در همان مقاطع موضع داشته اند. انسانی ولایتمدار و انقلابی است. ادبیات مردمی و نخبگانی را همزمان داراست. به مفاهیم تمدنی و مطالبات اخیر رهبرانقلاب آشناست.
حقیر معتقدم حضور ایشان در عرصه انتخابات می تواند ظرفیتهای اجرایی و گفتمانی جریان سوم تیر را تجمیع کند و جریان چهارمی با مختصاتی نو به مثابه ورژن جدید و به روز جریان سومتیر بسازد. معتقدم ایشان می بایست با بهره گیری از همه ظرفیتها مدل به روز سوم تیر را ارائه کند. از آنجا که مطالبه رهبرانقلاب کاهش نزاع قواست، مسیری جدید در فضای جدال های سیاسی کنونی بگشاید و با همان نگاه عقلانی نگاه ها را به سمت مطالبات رهبرانقلاب و فرمایشات ایشان به عنوان مرجع اقتباس مسیر حرکتِ امروز و مرجع به روز کردن جریان سوم تیر بکشاند.
ایشان با اتکاء به آشنایی شان با مقوله علوم انسانی می بایست حرکتی نو و تحولی جدی در زمینه کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی شکل دهد و چون رهبرانقلاب که مدتی است جلساتی را با صاحب نظران در حوزه های مختلف نظیر عدالت و آزادی و... برگزار کرده اند، می بایست خود بانی تحولی جدی در این مسیر و داعیه دار جلسات نخبگانی عمیق باشد. ایشان باید نخبگان خانه نشین شده در این دولت را به میدان عمل بکشاند و نگاهی عمیق تر در خصوص پیشرفت و ابعاد مختلف آن را ضمیمه عزم و اراده کنونی برای کار و خدمت نماید.
نظر به اینکه ما با مقوله سبک زندگی به چهارمین گام حرکت، یعنی به مرحله جامعه اسلامی وارد شده ایم و اکنون نیاز است دو گام دولت اسلامی و جامعه اسلامی همزمان با هم پیگیری شود و پیشنیازهای مرحله جامعه اسلامی نیز بسان مرحله دولت اسلامی به یک مطالبه عمومی بدل گردد، ایشان می بایست مولد گفتمان انقلابی جدید در این عرصه باشد. گفتمانی که داده های جدید را فراگیر و مطالبه عموم و فرد فرد مردم کند. چه آنکه ما معتقدیم بدون جامعه اسلامی تحقق تام و کامل مقوله دولت اسلامی نیز ممکن نخواهد بود. حتی مقوله ای به نام اقتصاد اسلامی مبتنی بر نظریات اندیشمندان این رشته و نگاه چهره هایی چون شهید صدر در معنای واقعی کلمه اش نیازمند تحقق فرهنگ و مختصات دینی در درون جامعه است. مردم ما البته خوبند و یکی از ویژگیهای مثبت احمدی نژاد که در دکتر الهام نیز هست مثبت نگری به مردم است اما نیازمند تحولات و مطالباتی جدید نیز هستیم تا یک گام به سمت جامعه آرمانی پیش برویم.
دولت دکتر الهام می تواند بیش از همه دولتی فرهنگی باشد که البته با بهره گیری از ظرفیت های کارشناسی کنونی دولت و ظرفیت های جریاناتی چون جبهه پایداری و... تحولات اقتصادی و سیاسی و جهانی نیز مورد توجه جدی قرار گیرد. دکتر الهام می بایست نواقص دولت در مواجهه با انقلاب های منطقه و مواجهه با ظرفیت های جهانی را ترمیم کند و سیاست های جهانی انقلابی که اقتضای امروز است را تدوین و پیگیری نماید. او می تواند با بهره گیری از ظرفیت های موجود در دولت طرح تحول اقتصادی خصوصا گام های ارزشمندی چون هدفمندی یارانه ها و تحول در نظام بانکداری را به سرمنزل مقصود برساند. برای برداشتن این گام ها بهره بردن از توانمندی ها و تجربیات کنونی جزو الزامات عقلایی و قطعی است که دکتر الهام امکان این بهره برداری را دارد.
یک نمونه از نقش آفرینی دکتر الهام در عرصه سخن و خطابه را ما در همایشی که سال 88 در مصلی برگزار شد و احمدی نژاد به سبب ازدحام جمعیت نتوانست به جایگاه سخنرانی برسد را دیدیم. او خروشی مثال زدنی دارد و سعید قاسمی وار سخن می گوید. الهام در صورت لزوم مرد میدان های مناظره نیز خواهد بود. سادگی و آرامی و افتادگی اش همراه با این ظرفیت انقلابی او جمع اضداد را در او رقم زده است.
می دانم که تا کنون ایشان از طرح عنوان کاندیداتوری پرهیز داشته اند اما بر این باورم که اصرار به ایشان برای حضور در عرصه انتخابات میتوان خلأ کنونی در نقش آفرینی یک کاندیدای انقلابی واجد معیارهای رهبرانقلاب را پر کند.
مراد ما از عقلانیت انقلابی این است که به جای ژست سیاسی گرفتن و بعد توجیه کردن آن ژست سیاسی و حجت ساختن برای تأیید و تکذیب و تخریب آن کمی بیاندیشیم. حق را ببینیم و خدا را در نظر بگیریم. و آنچه حق است بگوییم.
حضور دولت با گزینه حداکثری؛ تضمین کننده پیروزی در انتخابات یازدهم
جناب آقای دکتر احمدی نژاد
ریاست محترم جمهوری
سلام علیکم
انتخابات در نظام مردم سالاری دینی تبلور حاکمیت آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی در متن جامعه ایران است. از این رو تلاش برای حداکثری ساختن این حضور از سوی افراد و جریانات کشور جهادی عظیم در لبیک به مطالبه رهبر معظم انقلاب تفسیر می گردد. در این گزارش با هدف طرح ضرورت های حضور حداکثری دولت در انتخابات و ارائه راهکارهای پیشنهادی ، گزینه های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته و بصورت پیشنهاد تقدیم جنابعالی می گردد. انشاءالله ورود دولت با گزینه حداکثری ، تضمین کننده پیروزی جریان عدالت در انتخابات خواهد بود.
در راستای فعالیت های پویش مردمی دعوت از جناب آقای دکتر الهام به منظور حضور در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اولین شماره از جزوه چرا الهام؟ توسط مجموعه ی پویش مردمی دعوت از دکتر الهام در پیش روی شما قرار دارد.
دانلود جزوه
حجم: 290 کیلوبایت
با توجه با استقبال غیر منتظره از سایت امضاأ الکترونیک پویش مردمی دعوت از دکتر الهام
پس از رفع نقض سایت از این به بعد سایت با قوت به کار خود ادامه می دهد
لطفا مجددا ثبت نام کنید
و این خبر رو از طریق ایمیل
شبکه های اجتماعی
پیامک باز نشر هید
http://www.elham92.ir/